به لبخندی مرا از غم رها کن

مرا از بی کسی هایم جدا کن

اگر مردن سزای عاشقان است

برای مردنم هر شب دعا کن

گاه گاهی که دلم میگیرد
پیش خود می گویم
آنکه جانم را سوخت
یاد می ارد از این بنده هنوز

                                   "بهار"

زندگی جیره ای مختصر است
مثل یک فنجان چای و کنارش عشق است
مثل یک حبه ی قند
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد

خدایا،دستهایی داروم خالی
روبه سویت
و
دوستی دارم بهتر از گلبرگها
از هر آنچه که خودت
نیکتر میدانی
بر او دریغ مدار
آمین

"""""مطالب دوستان"""""

دوستان عزیز:

سلامممممممممممممممممممممممم

اگه مایل هستید اشعار و مطالب دل نشین و عاشقانه اتون رو تو "وبم" بذارم لطفا تو این قسمت برام پیام بذارین

دوست مهربون ساده نگذر باعث خوشحالیم شووووووووووووووووووووو

چندین نامه نوشته ام، با ادرسهایی که نمی دانم به کجا خواهند رسید! سلام. از خدا وند برایت بهترین ها را خواسته ام می دانم که تو به آرزوهایت خواهی رسید!!!

امشب درآرزوهایم برایت آرزو میکنم که آرزوی کسی باشی که آرزویش روداری!

امشب ای ناز، چه دلتنگ نگاهت شده ام / باز ای مونس جان چشم به راهت شده ام برق چشمان تو امشب به سکوتم خندید/ چونکه دیوانه ی آن چهره ماهت شده ام

فقط همینانگار دستام / سرده سردن

انگار چشمام / شب تارن

آسمونه سیاه / ابر پاره پاره

شر شره بارون / داره می باره

حالا رفتیو من تنهاترین عاشقم رو زمین

تنها خاطراتم تو بودی

فقط همین

گفتی برو / تنها بمون

با غصه ها / همراه بمون

دیگه نمی تونم / خسته ی خسته ام

طلسمه قلبو / زدم شکستم

داره چشمام / ابر بارون

رو گونه هام / شده رون

رفتیو رفتی / تنها می مونم

تا آخر عمر / واست می خونم

حالا رفتیو من تنهاترین عاشقم رو زمین

تنها خاطراتم تو بودی

                           "زهرا"

اگر در زندگی به ناگاه یکی از سیم های سازت پاره شد ، آهنگ زندگی را چنان ادامه بده که کسی نفهمد بر تو چه گذشت!

دستم بگیر ، خسته ام از ظلم روزگار
طوفان مرگ می وزد از گوشه و کنار
با خامه یی شکسته به کنجی خزیده ام
در گفت و گوی آینه هم لب گزیده ام
می ترسم از سکوت شب تیره ، روز کو ؟
پایان عمر واژه ی سرد هنوز کو ؟
آلاله های دشت ، در این خشک سال مرگ
گشتند در فراق بهاران ، سیاهبرگ
من نیز در فراق تو گریانم ای بهار
دستم بگیر ، خسته ام از ظلم روزگار !

                                                  "مریم"

انکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد

کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد

یا نمی داد به تو این همه زیبایی را

یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد

انکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد

کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد

یا نمی داد به تو این همه زیبایی را

یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد

دلم در حلقه غمها نشسته

زبانم بسته و سازم شکسته
وجودم پر ز شعر عاشقانه ست

تو را می خواهم و اینها بهانه ست

لب دريا، سحر گاهان و باران،

هوا، رنگ غم چشم انتظاران،

نمي پيچد صداي گرم خورشيد،

نمي تابد چراغ چشم ياران !

بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااتو خواهم ماند تا ابد

وفاي شمع را نازم كه بعد از سوختن ...به صد خاكستري در دامن پروانه ميريزد...نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بيگانه ميريزد

تو رفتی و من شدم لحظه شمارت
دو قطره اشک مانده یادگارت
اگر برگشتی و من را ندیدی
بدان که مرده ام از انتظارت

                                  "قلب شیشه ای"

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

                          به اینکه من دوستت دارم حتی یه لحظه شک نکن

از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله قربان شما

درسکوت دادگاه سرنوشت

عشق برما حکم سنگینی نوشت

گفته شد دل داده ها از هم جدا

وای بر این حکم و این قانون زشت